@sml عضو گروه شد.
@sml عضو گروه شد.
1394/05/16 - 12:8
جلال اسماعیل پور
Share on Google+
جلال اسماعیل پور
در سایت جامع پرستاری منتظر حظور گرمتان هستیم
در سایت جامع پرستاری منتظر حظور گرمتان هستیم


[لینک]
27233915184486026331_1.png
دیدگاه · 1393/06/26 - 16:9 ·
ف.....حسینی
Share on Google+
ف.....حسینی
.
.


1 (1).jpg
mis solnaz
Share on Google+
mis solnaz
عقده ای:

آرزو دارم که بازیگر شوم / ناگهان یک آدم دیگر شوم!

اندکی تغییر در نامم دهم / حالتی زیبا به اندامم دهم!

بهر کسب نقش های سرسری / می روم هی دوره ی بازیگری

از خودم بیننده را راضی کنم / نقش های آبکی بازی کنم!

می روم هر هفته جشنی مختلط / می کنم تفریح های مرتبط!

عینکِ دودی گذارم روی سر / باشد از من هر کجا عکس و خبر

می دهم سکه به یک تحریریه / تا که عکسم را زند در نشریه [ادامه متن . . .]
عقده ای:

آرزو دارم که بازیگر شوم / ناگهان یک آدم دیگر شوم!

اندکی تغییر در نامم دهم / حالتی زیبا به اندامم دهم!

بهر کسب نقش های سرسری / می روم هی دوره ی بازیگری

از خودم بیننده را راضی کنم / نقش های آبکی بازی کنم!

می روم هر هفته جشنی مختلط / می کنم تفریح های مرتبط!

عینکِ دودی گذارم روی سر / باشد از من هر کجا عکس و خبر

می دهم سکه به یک تحریریه / تا که عکسم را زند در نشریه

روز و شب درباره ی هر خیر و شر / می کنم پیوسته اظهار نظر!

تا که باشم پیش مردم با کلاس / می روم دنبال طراح لباس

همزمان شش نقش بازی می کنم / در کنارش خانه سازی می کنم

هرکجا با ژستِ فردی با سواد / می کنم از منتقدها انتقاد

از همه جا می پذیرم کار، هی / نقش خود را می کنم تکرار، هی!

می روم با پوشش و تیپّ خفن / جشن اسکار و مراسم های کَن!

پوششم را شکلِ مخصوصی کنم / با همه یکبار روبوسی کنم!

یا از ایران می روم آنسوی آب / می پذیرم نقش های بی حجاب!

عشق و حالِ خوب و کافی می کنم! / عقده هایم را تلافی می کنم!

معترض را من بگویم: « کاسه لیس! / از تحجر دور باش و هیس هیس

حرف های سنتی را ترک کن / ژست روشن فکری ام را درک کن!»

عقده های دیگری دارم هنوز / من ستاره هستم اما توی روز!


2 دیدگاه · 1393/05/3 - 13:7 ·
5
mis solnaz
Share on Google+
mis solnaz
شعر طنز

پا در هوا!!

شبی رد می شدم از یک خیابان / تو! را دیدم که می رفتی شتابان

لباست چرم و شالت بود پشمی / همه غرق نگاهت زیرچشمی!

لباست واقعا چسب بدن بود / خدایی تیپِّ تو خیلی خفن بود!

لج ما را درآوَردی و رفتی / خیابان را قرق کردی و رفتی

از آن ناز و کرشمه هنگ کردم / و تا شب با خیالت جنگ کردم!

به روی هم بپوشی هر لباسی / گمان داری که خیلی باکلاسی!

گذاری پشت گوشت شال ..
[ادامه متن . . .]
شعر طنز

پا در هوا!!

شبی رد می شدم از یک خیابان / تو! را دیدم که می رفتی شتابان

لباست چرم و شالت بود پشمی / همه غرق نگاهت زیرچشمی!

لباست واقعا چسب بدن بود / خدایی تیپِّ تو خیلی خفن بود!

لج ما را درآوَردی و رفتی / خیابان را قرق کردی و رفتی

از آن ناز و کرشمه هنگ کردم / و تا شب با خیالت جنگ کردم!

به روی هم بپوشی هر لباسی / گمان داری که خیلی باکلاسی!

گذاری پشت گوشت شال آبی! / نه سر لخت هستی و نه با حجابی!

گهی پایین گهی بالاست زیپّت! / نه ایرانی، نه اسلامی ست تیپّت!

دو کیلو پودر می مالی به رویت / کمی سرخ و کمی آبی ست مویت!

به پایت هست جینِ پاره پاره / جرش هم‌سایز انگشت اشاره!

سر زانوی تو سائیده و ریش / نمی دانی چه داری بر تن خویش

خیابان می روی با کله ی وز! / و ناخن های دستت سبز و قرمز!

کنی کلّ تنت را خالکوبی / که تا فردی بگوید: « وای چه خوبی!»

برنزه می کنی در ظهر مرداد / و عصرش می روی بلوار « سجاد »

از آن جا که سواری دوست داری / پیاپی می کنی ماشین سواری!

خلاصه خواهر من! با حیا باش / کمی هم فکر احساسات ما باش!.