بخیه معمولترین روش بستن یک زخم یا بریدگی است. به کار بردن نخهای بخیه برای بستن زخم تنها پس از شستشوی زخم و زدودن اجسام خارجی مفید است و در غیر اینصورت امكان بروز عفونت وجود دارد.
نخهای بخیه را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
1- نخهای بخیه قابل جذب (absorbable sutures):
نخهای قابل جذب قسمت عمدهای از استحکام مکانیکی خود را طی دورهای دو ماهه از دست میدهند؛ نکته مهم تفاوت بین كاهش استحکام مکانیکی در طی فرآیند جذب و حذف مواد تخریب شده از بدن است. به این ترتیب که یک نخ ممکن است استحکام خود را در مدت کوتاهی از دست بدهد، اما به ماهها و یا سالها زمان احتیاج داشته باشد تا کاملاً جذب شود.
2- نخهای بخیه غیرقابل جذب (non absorbable sutures):
نخهای غیرقابل جذب قسمت عمدهای از استحکام مکانیکی خود را در بیش از دو ماه حفظ میکنند و باید پس از مدت زمان مشخص شده توسط پزشک، حذف گردند. در غیر اینصورت بهعنوان جسم خارجی در بدن باقی میمانند.
از نظر شکل فیزیکی میتوان نخهای بخیه را به دو دسته تقسیم کرد:
1- نخهای تک رشتهای (monofilament sutures)
2- نخهای چند رشتهای (multifilament sutures) که خود شامل دو نوع بافته شده (Braided) و پیچیده (Twisted) هستند.
نخهای تک رشته ای انعطافپذیرتر بوده و نسبت به چند رشتهایها راحتتر گره میخورند. همچنین دقت گره بیشتری داشته و برای جراح امکان انجام روشهای مختلف گرهزدن را فراهم میکنند. علاوه براین به دلیل داشتن سطوح صاف، اصطکاک کمتری به هنگام عبور از بافت دارند و خطر پارگی بافت را کاهش میدهند. این مساله بویژه در جراحیهای قلب، چشم و اعصاب اهمیت دارد.
نخهای بخیه از نظر منبع تهیه به دو دسته مصنوعی و طبیعی تقسیم میشوند.
خصوصیات ایدهآل برای انتخاب نخهای بخیه:
1- کمترین واکنش بافتی را ایجاد کند؛ نخ بخیه به عنوان یک جسم خارجی میتواند منجر به تاخیر در زمان ترمیم زخم شود
2- دارای استحکام کششی کافی باشد.
3- محیط مناسبی برای رشد باکتریها فراهم نکند.
4- قابل استریل کردن باشد.
5- آلرژیزا و سرطانزا نباشد.
6- انعطاف پذیر باشد.
با توجه به خصوصیات انعطاف پذیری، زیست سازگاری نسبی و قابلیت تغییر شکل زیاد در پلیمرها، بیشتر نخهای بخیه از جنس مواد پلیمری ساخته میشوند.