امروز بي تفاوت تر از هميشه
سرگرم .... بي خيال
اين خزانه مخروطي شكل چهار اتاقه
ديگر انگار خيال تپيدن ندارد
و من تمام خواهم شد
روزي كه ديگر خوبي ته كشيده و دروغ ...
ميان زمين و هوا ماندن هم حالي دارد
وقتي نميداني باشي يا نه ...
كه همه و هيچكس منتظر تو نيست
آري درد را نميشود نوشت بايد كشيد........