یافتن پست: G

امیرحسین
امیرحسین
با اینکه یکمی دیر شده ولی خب...
پروانه وثوق در اسفندماه ۱۳۱۴ در شهرستان تفرش در استان مرکزی به دنیا آمد. او دکترای عمومی خود را در سال ۱۳۴۲ از دانشکده علوم پزشکی تهران گرفت و دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی‌ایش در خون و آنکولوژی را در دانشگاه‌های کمبریج، ماساچوست و ایلینوی گذراند. وثوق همچنین دوره تکمیلی پزشکی خود را در دانشگاه واشنگتن به پایان رساند.
پس از بازگشت به ایران، وثوق در سال ۱۳۵۰ در بیمارستان کودکان علی‌اصغر تهران آغاز به کار کرد. او بخش هماتولوژی و آنکولوژ.. [ادامه متن . . .]
با اینکه یکمی دیر شده ولی خب...
پروانه وثوق در اسفندماه ۱۳۱۴ در شهرستان تفرش در استان مرکزی به دنیا آمد. او دکترای عمومی خود را در سال ۱۳۴۲ از دانشکده علوم پزشکی تهران گرفت و دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی‌ایش در خون و آنکولوژی را در دانشگاه‌های کمبریج، ماساچوست و ایلینوی گذراند. وثوق همچنین دوره تکمیلی پزشکی خود را در دانشگاه واشنگتن به پایان رساند.
پس از بازگشت به ایران، وثوق در سال ۱۳۵۰ در بیمارستان کودکان علی‌اصغر تهران آغاز به کار کرد. او بخش هماتولوژی و آنکولوژی را در این بیمارستان راه‌اندازی کرد. او همچنین از ابتدای تاسیس موسسه محک در سال ۱۳۷۰ با این مرکز همکاری می‌کرد و از آغاز فعالیت بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک در سال ۱۳۸۶ به صورت داوطلبانه سرپرستی تیم پزشکی این بیمارستان را بر دوش داشت.
کسی که زندگی در اروپا را رها کرده بود تا در کنار بچه های سرطانی ایران زندگی کند و به داد آن ها برسد. حالا اما بچه های سرطانی ایران داغدارند. چرا که دیگر نمی توانند محبت را از چشمان او بیاموزند. چشم هایی که دیروز برای همیشه بسته شد.


IMAGE635046723869063640.jpg
medico
medico
تــــجـــــــربـــــــــــــیـــــــــاتـــــــــ
==================
@آقای مجاهدی
از تجربیاتتون از سال های علوم پایه بگین
چیزایی بگین که به درد ما ترمکیا بخوره
خودتون کجا میخونین؟
راضی هستین؟؟؟؟
تــــجـــــــربـــــــــــــیـــــــــاتـــــــــ
==================
@آقای مجاهدی
از تجربیاتتون از سال های علوم پایه بگین
چیزایی بگین که به درد ما ترمکیا بخوره
خودتون کجا میخونین؟
راضی هستین؟؟؟؟


31 دیدگاه · 1392/03/1 - 2:5 ·
4
Amin.H
Amin.H
مرد 45 ساله ای با شکایت تنگی نفس at rest از 2 روز پیش مراجعه کرده است.بیمار دارای pleural chest pain در posterior right side میباشد.در هنگام admission تب ،سرفه و تاکی پنه ندارد اما چندین روز پیش دچار لرز و سرفه همراه با خلط به رنگ قهوه ای شده است.بیمار سابقه آسم از دوران کودکی را نیز ذکر میکند.عکس رادیوگرافی بیمار بدین شکل است.اولین تشخیص برای این بیمار چیست ؟
مرد 45 ساله ای با شکایت تنگی نفس at rest از 2 روز پیش مراجعه کرده است.بیمار دارای pleural chest pain در posterior right side میباشد.در هنگام admission تب ،سرفه و تاکی پنه ندارد اما چندین روز پیش دچار لرز و سرفه همراه با خلط به رنگ قهوه ای شده است.بیمار سابقه آسم از دوران کودکی را نیز ذکر میکند.عکس رادیوگرافی بیمار بدین شکل است.اولین تشخیص برای این بیمار چیست ؟


faceteb ME.jpg
15 دیدگاه · 1392/03/1 - 0:5 ·
2
medico
medico
«لارا تامپسون»، ۲۶ ساله بود که زندگی‌اش عوض شد. در ابتدای سال ۲۰۰۸، او مقیم «رُد آیلند» بود و در یک پژوهشکده پیشگیری از ایدز کار می‌کرد که ناگهان دچار بیماری اسهال و استفراغ شد. او در ابتدا فکر کرد که دستگاه گوارشش دچار عفونت ویروسی شده یا نظم دستگاه گوارشش به خاطر استرس به هم ریخته و بنابراین تصور نمی‌کرد که مشکل‌اش، بیش از چند روز ادامه پیدا کند. اما این طور نشد و لارا در عرض سه هفته، بین ۷ تا ۹ کیلوگرم از وزنش کم شد. به خاطر اسهال شدید، مجبور بود هر آن که احساس دفع به او .. [ادامه متن . . .]
«لارا تامپسون»، ۲۶ ساله بود که زندگی‌اش عوض شد. در ابتدای سال ۲۰۰۸، او مقیم «رُد آیلند» بود و در یک پژوهشکده پیشگیری از ایدز کار می‌کرد که ناگهان دچار بیماری اسهال و استفراغ شد. او در ابتدا فکر کرد که دستگاه گوارشش دچار عفونت ویروسی شده یا نظم دستگاه گوارشش به خاطر استرس به هم ریخته و بنابراین تصور نمی‌کرد که مشکل‌اش، بیش از چند روز ادامه پیدا کند. اما این طور نشد و لارا در عرض سه هفته، بین ۷ تا ۹ کیلوگرم از وزنش کم شد. به خاطر اسهال شدید، مجبور بود هر آن که احساس دفع به او دست می‌داد به دستشویی برود و نمی‌توانست سر کارش برود. وقتی او با یک پزشک مشورت کرد متوجه شد که مشکل‌اش چیزی بیشتر از یک عفونت ساده ویروسی است. معلوم شد که دستگاه گوارش او با یک باکتری به نام کلستردیوم دیفیشیل Clostridium difficile آلوده شده است. به خاطر وجود مقاومت آنتی‌بیوتیکی، درمان عفونت با این باکتری دشوار است. پزشکان، نخست او را با مترونیدازول درمان کردند که آثار جانبی نامطلوبی مثل تهوع و تشدید سردرد میگرنی را در لارا در پی داشت و منجر به درمان او نشد. داروی بعدی که برای تجویز شد، ونکومایسین بود که یک آنتی‌بیوتیک وسیع‌الطیف به حساب می‌آید. این آنتی‌بیوتیک هم مؤثر نشد و درمان با ونکومایسین باعث شد که عفونت قارچی هم بگیرد. اوضاع برای لارا بدتر می‌شد و مسئولان محل کار او، از آنجا که می‌ترسیدند او عفونت را به بیماران حساس مبتلا به ایدز منتقل کند و شرایط این بیماران را بحرانی کند، از او خواستند که در محل کار حاضر نشود. چندین ماه، اوضاع به همین روال ادامه یافت، انواع رژیم‌های دارویی برای لارا تجویز می‌شد و هیچ کدام موثر واقع نمی‌شدند، موهای لارا شروع به ریزش کرد و عضلاتش تحلیل رفتند. تا تابستان سال بعد او ۱۸ کیلوگرم از وزنش را از دست داده بود و ناامید شده بود. اینجا بود که او در اینترنت دنبال درمان‌های جایگزین جستجو کرد تا اینکه به توضیحاتی در مورد یک شیوه درمانی خاض برخورد که در آن از هیچ دارویی استفاده نمی‌شد. این درمان عجیب، عبارت بود از «پیوند مدفوع»! بله! اشتباه نخواندید: پیوند مدفوع یعنی قرار دادن مدفوع صاف و رقیق‌شده فردی با روده سالم در روده بزرگ یک بیمار! این کار به این منظور انجام می‌شود که کلونی یا جمعیت باکتریایی یک بیمار با یک کلونی تازه و متفاوت جایگزین شود. لارا در این زمان چیزی برای از دست دادن نداشت و می‌خواست این درمان را امتحان کند. در این زمان او تقریبا بیشتر اوقات خود را در دستشویی می‌گذارند، گریه می‌کرد و دچار مشکل روحی شده بود. او از چیزهایی که پیدا کرده بود، پرینت گرفت و پزشکی را پیدا کرد که آشنا باین شیوه درمانی بود. این پزشک «کالین کلی»، یک متخصص بیماری‌های دستگاه گوارش بود. در اواخر اکتبر سال ۲۰۰۸، پیوند مدفوع به صورت سرپایی روی لارا انجام شد. مثل یک کولونوسکوپی، لارا قبل از پیوند، داروهای ملینی استفاده کرد که روده‌اش را پاک کرد. دوست پسر لارا هم دهنده مدفوع شد! تنها در عرض دو ساعت بعد از پیوند مدفوع، لارا حس کرد که بهتر شده است و با گذشت سه سال از این پیوند، دیگر او دچار عفونت مجدد با کلستردیوم دیفیشیل نشده است. ________________________________________ روده بزرگ همه ما مملو از باکتری‌هایی است که با ما همزیستی دارند و بیماری‌زا نیستند، این باکتری‌های عرصه را برای رشد باکتری‌های بیماری‌زا تنگ می‌کنند. این جمعیت باکتریایی سودمند که به آن فلور نرمال میگویند باعث مقاومت نسبت به باکتری های بیماری زا میشوند.


Ali Mojahedi
Ali Mojahedi


دیدگاه · 1392/02/29 - 20:5 ·
2
mona
mona
انواع راه رفتن درآسیبهای اعصاب:
۱ـراه رفتن همی پلژیک: این نوع راه رفتن بطور شایعی پس از سکته های مغزی یا دیگر آسیبهای نیمکره های مغز دیده می شود.بیمار برای حرکت به جلو پای معیوب را به صورت قوسی به جلو حرکت می دهد در حالی که اندام بالایی سمت فلج شده خمیده است و حرکتی ندارد
۲ـراه رفتن اسپاستیک: این راه رفتن بمانند کسی میباشد که بخواهد در رودخانه خلاف جهت آب راه برود,یعنی مجبور است هر دو پا را از طرفین به صورت قوس مانند و محکم به جلو حرکت دهد.این نوع راه رفتن در آسی.. [ادامه متن . . .]
انواع راه رفتن درآسیبهای اعصاب:
۱ـراه رفتن همی پلژیک: این نوع راه رفتن بطور شایعی پس از سکته های مغزی یا دیگر آسیبهای نیمکره های مغز دیده می شود.بیمار برای حرکت به جلو پای معیوب را به صورت قوسی به جلو حرکت می دهد در حالی که اندام بالایی سمت فلج شده خمیده است و حرکتی ندارد
۲ـراه رفتن اسپاستیک: این راه رفتن بمانند کسی میباشد که بخواهد در رودخانه خلاف جهت آب راه برود,یعنی مجبور است هر دو پا را از طرفین به صورت قوس مانند و محکم به جلو حرکت دهد.این نوع راه رفتن در آسیبهای نخاعی بویژه از نوع تحلیل برنده و ms و پس از میلیت عرضی دیده میشود.
۳ـ راه رفتن قیچی مانند: scissor gait نوعی راه رفتن اسپاستیک شدید است که بیمار برای گام برداشتن و حرکت به جلو یک پا را جلوی پای دیگر میگذارد.در حالی که پنجه پا رو به داخل قرار میگیرد .این گونه راه رفتن در فلج مغزی cerebral palsy دیده میشود
۴ـ راه رفتن مخچه ای: cerebellar gait در آسیبهای مخچه, بیمار گشاد گشاد راه میرود wide base و هنگام حرکت تمایل به سقوط به سمت ضایعه دارد.چنانچه آسیب در خط وسط مخچه باشد ,تلو تلو خوردن تنه truncal ataxia نیز دیده میشود.
۵ـراه رفتن پارکینسونی marche a petites pas , festinating gait : بیمار پارکینسونی گامهای کوتاه بر می دارد بدنش به جلو خم شده ابتدا حرکتش کند است ولی بعدا تند میشود وچنین بنظر میرسد که بیمار مرکز ثقل خود را دنبال می کند.
۶ـ راه رفتن اردکی: همه بیماریهایی که سبب ضعف ماهیچه های پروگزیمال اندام پایینی میشوند,راه رفتن اردکی ایجاد مینماید یعنی بیمار برای حرکت به جلو سعی میکند با کمک تنه پاهای خود را بلند نموده به جلو حرکت دهد.این نوع راه رفتن در دیستروفی های عضلانی مانند دوشن, پلی میوزیت, و برخی از بیماریهای دیگر دیده میشود.


دیدگاه · 1392/02/28 - 22:5 ·
4
s.r
s.r
کلینیکال پاتو رو به بدترین شکل ممکن امتحان گرفتن منم حسابی بد دادم...حالم اصلا بده...
یک سوال بنیادی: چرا درس میخونم؟....{-31-}
کلینیکال پاتو رو به بدترین شکل ممکن امتحان گرفتن منم حسابی بد دادم...حالم اصلا بده...
یک سوال بنیادی: چرا درس میخونم؟....{-31-}


Ali Mojahedi
Ali Mojahedi
طبقه بندی کم خونی ها برحسب شاخص های گویچه ای

1-هیپوکرومیک میکروستیک (MCV<80)
1-کم خونی فقر آهن (شایع ترین علت کم خونی )
2-تالاسمی مینور Thalassemia minor
3-موارد پیشرفته بیماری های مزمن سیستمیک (Anemia of chronic disease)

2-هیپوکرومیک نرموسیتیک
1-بیماری های مزمن سیستمیک (در برخی از موارد)
2- مسمومیت با سرب، و برخی از موارد کم خونی های سیدروبلاستیک

3-نرموکرومیک نرموستیک (MCV 100-80 )
1-خونریزی ح.. [ادامه متن . . .]
طبقه بندی کم خونی ها برحسب شاخص های گویچه ای

1-هیپوکرومیک میکروستیک (MCV<80)
1-کم خونی فقر آهن (شایع ترین علت کم خونی )
2-تالاسمی مینور Thalassemia minor
3-موارد پیشرفته بیماری های مزمن سیستمیک (Anemia of chronic disease)

2-هیپوکرومیک نرموسیتیک
1-بیماری های مزمن سیستمیک (در برخی از موارد)
2- مسمومیت با سرب، و برخی از موارد کم خونی های سیدروبلاستیک

3-نرموکرومیک نرموستیک (MCV 100-80 )
1-خونریزی حاد Acute blood loss
2-کم خونی های همولتیک و پرکاری طحال
3-هیپپلازی مغز استخوان (کم خونی آپلاستیک)، و سندرم میلودیسپلاسیک.
4-جایگزینی مغز استخوان توسط تومور و یا فیبروز (کم خونی میلوفیتزیک).
5-کم خونی های مربوط به بیماری سیستمیک (anemia of chronic disease) ،عفونت و بدخیمی ها.
6-مسمومیت با سرب:همراه با بازوفیلی منقوط.

4-ماکروسیتیک هیپوکرومیک (MCV>100)
کم خونی های مگالوبلاستیک توام با فقر آهن:همراه با ماکرواولوسیت.

5-ماکروسیتیک نرموکرومیک
1-کم خونی مگالوبلاستیک (کم خونی پرنیسیوز و کمبود اسید فولیک):همراه با ماکرواوالوسیت.
2-رتیکولوسیتوز:همراه با ماکروسیتهای پلی کروماوفیلیک.
3-بیماری مزمن کبد(همراه با سلولهای هدف target cell) و هیپوتیروئیدیسم.
4-برخی از انواع کم خونی های آپلاستیک ،کم خونی های مقاوم به درمان در میلودیسپلازی،و درمان با داروهای سیتوتوکسیک.


irman
irman
بچه ها نمایشگاه کتاب چه خبر بود؟؟؟کیا اومدند؟؟؟چی کار کردید؟؟؟
بچه ها نمایشگاه کتاب چه خبر بود؟؟؟کیا اومدند؟؟؟چی کار کردید؟؟؟


Mana
Mana
اگه یه هدف واسه برپایی نمایشگاه کتاب بوده باشه اونم گردهمایی بچه های فیس تب بود.{-7-}
کلا دیدار خیلی خوبی بود. فقط دوست دارم دستم به اونایی برسه که قول دادن بیان اما ..... چون من تو صورت همه اونایی که رد میشدن زل زدم بلکم یه قیافه ی اشنا پیدا کنم.{-54-}

راجع به بچه ها بگم.. [ادامه متن . . .]
اگه یه هدف واسه برپایی نمایشگاه کتاب بوده باشه اونم گردهمایی بچه های فیس تب بود.{-7-}
کلا دیدار خیلی خوبی بود. فقط دوست دارم دستم به اونایی برسه که قول دادن بیان اما ..... چون من تو صورت همه اونایی که رد میشدن زل زدم بلکم یه قیافه ی اشنا پیدا کنم.{-54-}

راجع به بچه ها بگم که:

پرفورین: خیلی خیلی پرشور و هیجان و اکتیو{-45-}

ایدا: لوس و مامانی و ناز و عروسسسکی. هر چقدر بگم ناز بود کم گفتم.{-26-}

ثنا: بازم لوس و ناز اما منطقی و با دسیپلین{-44-}

پدر: همون شخصیتی رو که از یک رزیدنت انتظار میره.{-2-}


IMG_0064.JPG
s.r
s.r
گزارشی از گردهمایی نمایشگاه کتاب: خیلی عالی بود...مانا خیلی آروم ،آیدا که شیطون، علی مهربون، پدر اولش یکم تو خودش ولی آخرش خوشحال و خندون...{-7-} مرسی از همه که اومدن و از کفشون رفت اونهایی که نیومدن!...بله....
گزارشی از گردهمایی نمایشگاه کتاب: خیلی عالی بود...مانا خیلی آروم ،آیدا که شیطون، علی مهربون، پدر اولش یکم تو خودش ولی آخرش خوشحال و خندون...{-7-} مرسی از همه که اومدن و از کفشون رفت اونهایی که نیومدن!...بله....


s.r
s.r
امروز مشتاق دیدار همه دوستان فیس طبی هستیم...امیدوارم روز خوبی رو کنارهم بسازیم...:)
امروز مشتاق دیدار همه دوستان فیس طبی هستیم...امیدوارم روز خوبی رو کنارهم بسازیم...:)


maryam
maryam
سلام !دوتا نکته :
اول ساعت گردهماییه که واقعا زمانش ناعادلانس چون یه اینترن بدبخت مثه من اون تایم تو بخش باید دنبال کار مریضام باشم و یک به بعد تازه اف میشم!{-38-}خیلی دوست داشتم با اینکه تازه واردم اما تو گردهمایی باشم!
دوم کسی میدونه غرفه کامران احمدی کدوم سالنه؟من امروز مردم از بس گشتم و نیافتم!{-1-}
سلام !دوتا نکته :
اول ساعت گردهماییه که واقعا زمانش ناعادلانس چون یه اینترن بدبخت مثه من اون تایم تو بخش باید دنبال کار مریضام باشم و یک به بعد تازه اف میشم!{-38-}خیلی دوست داشتم با اینکه تازه واردم اما تو گردهمایی باشم!
دوم کسی میدونه غرفه کامران احمدی کدوم سالنه؟من امروز مردم از بس گشتم و نیافتم!{-1-}


irman
irman
دوستان عزیزی که لطف کردند و دعوت جهت نمایشگاه کتاب چه اینجا چه در ایرمان فرمودند بسیار ازتون متشکرم از این همه لطفتون،،،،،،، اما باور کنید برام میسر نیست که اون تاریخ تهران باشم.واقعا دوست داشتم ببینمتون اما باید مشهد و سر شیفت هام باشم.ممنونم و دوستان به جای ما حسابی حالشو ببرید!
دوستان عزیزی که لطف کردند و دعوت جهت نمایشگاه کتاب چه اینجا چه در ایرمان فرمودند بسیار ازتون متشکرم از این همه لطفتون،،،،،،، اما باور کنید برام میسر نیست که اون تاریخ تهران باشم.واقعا دوست داشتم ببینمتون اما باید مشهد و سر شیفت هام باشم.ممنونم و دوستان به جای ما حسابی حالشو ببرید!


امیرحسین
امیرحسین
میدونیدریشه کلمه سزارین به چی بر میگرده{-55-}؟
نمی دونم منظرتون این بود یا نه ولی
میگن مادر سزار وقتی می خواسته اونو به دنیا بیاره بچه به دلیل اینکه درشت هیکل ویا به عبارتی ماکروزم بوده از راه طبیعی امکانش نبوده پس چیزی شبیه به برشهای سزارین امروزی را درموردش استفاده کردند واز اون موقع به این عمل میگن سزارین.{-37-}
میدونیدریشه کلمه سزارین به چی بر میگرده{-55-}؟
نمی دونم منظرتون این بود یا نه ولی
میگن مادر سزار وقتی می خواسته اونو به دنیا بیاره بچه به دلیل اینکه درشت هیکل ویا به عبارتی ماکروزم بوده از راه طبیعی امکانش نبوده پس چیزی شبیه به برشهای سزارین امروزی را درموردش استفاده کردند واز اون موقع به این عمل میگن سزارین.{-37-}


صفحات: ابتدا 56 57 58 59 60 انتها

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ